ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت ، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف ش ، برای خودش ج ج خفیفی کرد که زنگ در را زدند بقیه در ادامه مطلب
حکمت و حکایت رو ,، ,ج ,توی ,کف ,خودش ,کردم و ,برای خودش ,، برای ,خودش ج ,ج خفیفیمنبع

الاغ و امید

امروز متوجه شدم که من در آینده زندگی میکنم

سوار تاکسی بین شهری شدم،

خانم تهمینه میلانی در دلنوشته هایش مینویسد

لزوما هر چه در نت منتشر میشود نمیتواند صحیح باشد

ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ، هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویس

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خرید کارواش خانگی در ایلام هادی سئو وب ایران فروش آنلاین کاغذ دیواری تک آشپز خدمات جوانسازی و زیبایی پوست قلب شکسته werty modiresabz.com نیک ناز,اخبار,عکس,بازیگران,آرایش و زیبایی,مدل,عاشقانه,خنده دار