سالها پیش کشور آلمان به دو بخش تقسیم شده بود، آلمان شرقی و آلمان غربی و دیواری شهر برلین را به دو قسمت برلین شرقی و برلین غربی تقسیم کرده بود.

یک روز، افرادی از برلین شرقی کامیونی پر از زباله و خوراکی‌های گندیده متعفن را به سمت غربی دیوار یعنی برلین غربی ریختند.

مردم برلین غربی به سادگی می توانستند تلافی و انتقام جویی کنند، ولی این کار را انجام ندادند! ولی به جای آن کامیونی پر از کنسروهای خوراکی،بسته های نان و شیر و دیگر مایحتاج خوراکی تازه را در سمت شرقی دیوار یعنی برلین شرقی با نظم آنجا گذاشتند.

و بر روی بسته ها تابلویی نهادند که بر آن نوشته شده بود:

هرکس از آنچه دارد به دیگران می دهد

چه حقیقت زیبایی، ما تنها از آن‌چه پر هستیم به دیگران می دهیم!

چه چیزی در درون شماست؟
محبت یا نفرت؟
صلح یا جنگ؟
حیات یا مرگ؟
برکت یا لعنت؟
ظرفیت ساختن یا ظرفیت تخریب؟

شما چه چیز به دیگران هدیه می دهید .؟


حکمت و حکایت برلین ,غربی ,شرقی ,آلمان ,دیگران ,کامیونی ,به دیگران ,برلین شرقی ,برلین غربی ,شرقی و ,پر ازمنبع

الاغ و امید

امروز متوجه شدم که من در آینده زندگی میکنم

سوار تاکسی بین شهری شدم،

خانم تهمینه میلانی در دلنوشته هایش مینویسد

لزوما هر چه در نت منتشر میشود نمیتواند صحیح باشد

ﺯﻧﯽ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺷﺖ، هر شب قبل از خواب، ﺑﺎﺑﺖ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دارد خوشحالیهایش را بنویس

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

غرفه سازی رایکا خرید و فروش قطعات بیل مکانیکی هپکو سختی گیر رزینی بیستمین پرسش مهر دستگاه تصفیه آب عیادة هلیا المتخصصة للبشرة و الشعر و التجمیل فروشگاه فروش انواع دستگاه سیل کن دانلود جدیدترین و بزورترین موزیک ها دانلود آهنگ جدید |آهنگ جدید|اچ تی موزیک